خانواده دختران نجات یافته از خانه وحشت در شوک
تاریخ انتشار: ۲۰ آذر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۹۰۱۶۱۳
به گزارش همشهری، دوشنبه هفته گذشته و پس از افشای اسرار خانه وحشت پایتخت که درآن دختری به قتل رسیده و 2 دختر دیگر مدت زیادی زندانی بودند، افکار عمومی جامعه با شوکی بزرگ روبهرو شد.
متهم اصلی این پرونده جوانی 33ساله به نام سعید است که با معرفی خود بهعنوان مأمور پلیس دختران فراری را فریب داده و به خانهاش در حوالی خیابان قزوین میکشاند و به همراه خواهرش آنها را زندانی میکرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پیدا شدن جسد نایلون پیچ یک دختر در این خانه و نجات 2دختر دیگر که یکی از آنها از 3سال قبل و دیگری از 8ماه قبل در این خانه زندانی بودند، نشان میداد که پلیس با پروندهای پیچیده و مرموز روبهروست و سعید احتمالا علاوه بر دختری که در خانهاش کشته شده بود، جنایات دیگری نیز مرتکب شده است.
به همین دلیل سعید و خواهرش با دستور قاضی وهابی، بازپرس دادسرای جنایی تهران در اختیار مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفتهاند تا تمامی ابعاد پنهان این پرونده هولناک روشن شود.
کارآگاهان اما در تازهترین تحقیقات موفق شدند والدین 2 دختری را که از خانه وحشت نجات یافتهاند، شناسایی کنند. دختری که 3سال قبل پا در خانه وحشت گذاشت در حوالی تهرانپارس زندگی میکرد. والدین او میگویند که 3سال قبل به پلیس مراجعه و اعلام کرده بودند، دخترشان به طرز مشکوکی ناپدید شده است. دختری که 8ماه در کمد زندانی شده و شرایط سختی داشت نیز ساکن منطقه بهارستان اسلامشهر بود. خانواده وی نیز مدعیاند 8ماه قبل گزارش ناپدید شدن او را به پلیس بهارستان اسلامشهر اعلام کرده بودند. خانواده این دو دختر فراری وقتی متوجه شدند که دخترانشان در همه این مدت در اسارتگاه سعید بودند، دچار شوک شدهاند و قرار است بهزودی با دخترانشان ملاقات کنند.
در جستوجوی قربانیان
ماموران پلیس در بازرسی از خانه وحشت مدارکی بهدست آوردهاند که نشان میدهد زنان و دختران دیگری نیز در آنجا زندانی بودهاند. ازجمله کارت ملی متعلق به یک زن که مشخص شده صاحب آن زنده است و حالا به دادسرای جنایی تهران احضار شده است.
از سوی دیگر 2 دختر نجات یافته در تحقیقات گفتهاند در مدتی که در خانه سعید زندانی بودند، شاهد ورود تعدادی زن و دختر دیگر به آنجا بودهاند که برخی از آنها موفق به فرار شدند. یکی از آنها زنی بود که همسرش او را نجات داد. وی اهل شهرستان شاهرود بود که به همراه فرزند خردسالش به تهران آمده و از آنجا که مدارک هویتی همراهش نبود پس از آشنایی با سعید پا به خانه وحشت گذاشته بود. آنطور که مشخص شده زن جوان قبل از ورود به خانه سعید تلفنی با همسرش تماس گرفته و به او اطلاع داده بود که قرار است به خانه مردی جوان که ظاهرا پلیس است، برود. همین موجب شده بود که شوهرش چند روز بعد به خانه سعید برود و همسرش را نجات بدهد، اما نکته عجیب ماجرا این است که به چه دلیل این زوج اسرار خانه وحشت را فاش نکردند. به همین دلیل بازپرس جنایی دستور احضار این زن به دادسرا و انجام تحقیقات از او را صادر کرده تا ابعاد پنهان این ماجرای عجیب آشکار شود.
مقتول لهجه داشت
در خانه وحشت جسد دختری کشف شده که حدود 4ماه از مرگش میگذشت. بررسیها نشان میدهد که وی توسط سعید به قتل رسیده است. متهم اما این اتهام را انکار میکند. او میگوید که مقتول توسط دختران دیگر کشته شده است. یکی از معماهای پرونده، هویت مقتول و نحوه قتل اوست. بهدلیل فساد نعشی و گذشت زمان زیادی از جنایت، هنوز علت اصلی مرگ مشخص نیست، اما دختران نجات یافته میگویند که مقتول لهجه مشهدی داشته و آنطور که صحبتهای او را از پشت در یا داخل کمد شنیدهاند، متوجه شدند که او از خانهاش در مشهد فرار کرده و به تهران آمده بود. با این اطلاعات، قاضی پرونده دستور داده تا پرونده دختران و زنان گمشده در خراسان رضوی بررسی تا شاید از این طریق هویت مقتول شناسایی شود. تحقیقات از سعید همچنان ادامه دارد. بررسیها نشان میدهد که او در پرونده قبلیاش در سال 93که در آن باعث مرگ یک دختر فراری شده و دادگاه این قتل را شبهعمد تشخیص داده بود، به پرداخت 220میلیون دیه محکوم شده بود و ماهانه 500هزار تا یک میلیون تومان بابت آن میپرداخته است. اما بهگفته خودش با مشکلات مالی روبهرو شده و توانایی پرداخت مابقی دیه را نداشته است. تحقیقات گسترده در این پرونده از سوی بازپرس جنایی و کارآگاهان پلیس همچنان ادامه دارد.
منبع: الف
کلیدواژه: نجات یافته خانه وحشت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۹۰۱۶۱۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نگاهی به بیبدن|متهمان ردیف اول قتل که قاتل نیستند!
فیلم سینمایی "بیبدن" دنبال زدن تلنگری به خانوادههاست و قصد دارد در بستر یک داستان جنایی، گسستهای والدین و فرزندان و روابط بعضاً ناقص آنها را به رخ بکشد. - اخبار فرهنگی -
خبرگزاری تسنیم- گروه فرهنگی
فیلم «بیبدن» ساخته مرتضی علیزادهِ فیلم اولی با نویسندگی کاظم دانشی، خیلی زود پس از رونمایی از جشنواره فیلم فجر به پرده سینما رسید و با فروش بیش از 32 میلیارد تومانی تا به امروز، اقبال نسبتا خوبی را به عنوان فیلمی در ژانر درام جنایی به خود دید.
دانشی که پیش از این با ساخت «علفزار» تجربه خوبی از بازخوانی پروندههای جنایی کسب کرده بود، این بار در مقام نویسنده، سراغ داستانی نزدیک به واقعیت رفت و با برداشتی آزاد از پرونده «غزاله و آرمان» که مربوط به سالهای 1392 تا 1400 است، فیلمی در ژانر درام جنایی را به سینماها آورد تا روایتگر یکی از هولناکترین قتلهای چند سال اخیر و در عین حال جنجالیترین پرونده قضایی باشد.
حواشی روز پنجم فیلم فجر|رقابت سنگین «بی بدن» و «بهشت تبهکاران» بر سیمرغ حاشیه/ 14 کیلو کم کن تا «مجنون» شوی!مروری بر زیرمتنهای نهفته در این اثر، یک پیام روشن و جدی را برای مخاطبانش دارد و آنهم تلاش کارگردان و نویسنده برای ایجاد یک پل ارتباطی بین این پرونده قتل با عقبه روابط عاطفی در هر 2 خانواده قاتل و مقتول است. موضوعی که در شخصیتپردازی و دیالوگگویی بازیگران و نوع بازی آنها نهفته شده و شاید مخاطب را پس از تماشای فیلم به این فکر فرو ببرد که آیا میشد قتلی اتفاق نیفتد؟ به جز فرد قاتل، آیا افراد دیگری هم در شکلگیری این جنایت هولناک سهم داشتند؟ به نظر میرسد که پاسخ به هر دو سوال «مثبت» است؛ اما چرا؟
جستوجو در شخصیتپردازی بازیگران فیلم، ابعاد دیگری از قتل دختر جوان (ارغوان) را به نمایش میگذارد؛ سروش صحت در نقش پدر «ارغوان»، کاملا منفعل و سرد است، از مهمترین اتفاقات رخ داده در بطن خانوادهاش بیخبر است، تلاشی برای ارتباط پدرانه با دخترش برای فهم نیازهای او در دوران حساس جوانی و نوجوانی نمیکند و حتی پس از مرگ او با حالتی سردرگم و بیاراده، تنها شنونده دیالوگهای طرفین است. رفتار منفعلانه او در اکثر سکانسهای فیلم، مخاطب را آزار میدهد که چرا این مرد، حتی یک برخورد سخت و خشن با قاتل دخترش ندارد؟ که البته به نظر میرسد این شخصیتپردازی و بازیگردانی به عمد توسط کارگردان طراحی شده است.
در نگاه اول، شاید به نظر برسد که انتخاب چنین نقشی برای سروش صحت با توجه به عقبه بازیگری او، اشتباه بوده اما نباید فراموش کنیم که کارگردان بی بدن به دنبال نمایش «پدر بیمسئولیت» است. پدری که حتی حساسیت لازم برای امور روزانه دخترش را ندارد و سردرگم در زندگی روزمره تا جایی پیش میرود که با خبر قتل دخترش مواجه میشود.
البته اینکه سروش صحت در ایفای چنین نقشی موفق عمل کرده یا خیر، موضوع دیگری است. صحت را بیشتر با ایفای نقش در بازیهای انرژیک میشناسیم و بازی در نقش پدر ارغوان تجربه جدیدی برای اوست. برای یادآوری هنرمندی سروش صحت در بیبدن فارغ از نقدی که به بازی کم عمق او وارد است، کافی است بازی احساسی او در جایی که از عروسی دخترش یاد میکند را دوباره مرور کنیم تا بازی هنرمندانه او در آنجا تبدیل به یکی از ماندگارترین سکانسهای بیبدن شود.
در نقطه مقابل، الناز شاکردوست ایفاگر نقش مادر «ارغوان» است که هدایت پرونده را به دست گرفته و برخلاف پدر، با کنگشریاش، قاتل را تا چوبه دار بدرقه میکند؛ در ظاهرِ ماجرا، با مادری دلسوز طرفیم، اما در تعدادی از سکانسهای فیلم پنهانکاری او تو ذوق میزند و در نهایت زنجیرهای از اتفاقات که ارغوان را به آن سرنوشت شوم دچار میکند. شاکردوست نمادی از مادر مهربان اما «پنهانکار» است. پنهانکاری او در بخشهای مختلفی از فیلم دیده میشود. از پنهانکاری او در ماجرای کویر رفتن ارغوان با دوستانش و اتفاقات تلخ بعدش تا ارتباط پنهانی سروش و ارغوان.
خانوادهای را تصور کنید که مادرش پنهانکار است و مهمترین رخدادهای فرزندش را با همسر خود در میان نمیگذارد، پدر هم تلاش چندانی برای ارتباط گرفتن با دختر و کنترل رفت و آمدهای او ندارد؛ خروجی این همه بیمسئولیتی والدین چه میتواند باشد؟
سری به خانواده قاتل بزنیم؛ پژمان جمشیدی در نقش پدر سروش، رقم زننده یک شکست عاطفی برای پسرش است؛ او به راحتی همسر اول خود را ترک کرده و بدون توجه به آیندهای که انتظار پسرش را در سنین حساس نوجوانی میکشد، تصمیم به ازدواج مجدد میگیرد. لجبازیهای مکرر او و هدایت سروش در مسیر اشتباه هم مزید بر علت میشود که سرنوشت سروش بیشباهت با ارغوان نباشد. به نظر میرسد در اینجا هم با جنس دیگری از «پدر بیمسئولیت» مواجهیم؛ پدری که غرورش از فرزندش مهمتر است و بهای این غرور، خون پسرش است.
ماجرا به همینجا ختم نمیشود؛ سوی دیگری از پرونده قتل ارغوان، یک دختر جوان که مالامال از حسادت است، نشسته؛ در ظاهر دوست است، در واقعیت دشمن؛ در ظاهر، عملی که مرتکب میشود، ساده است اما اثر وضعی کار او به قدری عمیق است که آتش یک خشم مردانه را شعلهور میکند و در نهایت به جنایتی هولناک ختم میشود. «دوست حسود» گاهی از دشمن هم خطرناکتر است.
بیبدن ضد قصاص است؟
یکی از سوالاتی که پس از اکران این فیلم مطرح شد، همین موضوع بود؛ آیا بیبدن از قصاص طرفداری میکند یا علیه آن است؟ تجربه تماشای فیلمهایی که برچسب «ضد قصاص» را یدک میکشند، نشان میدهد که مخاطب وقتی صندلی سینما را ترک میکند، برای فرد اعدام شده دلسوزی میکند؛ آیا این اتفاق در بیبدن برای سروش تکرار میشود؟
تصاویر دوربینهای مدار بسته که در بخشی از فیلم پخش میشود، بخش مهمی از حقیقت پرونده و مرتکبین جرم را فاش میکند؛ از سویی دیگر، تمام اتفاقات برای اینکه قاتل بخشیده شود، به خوبی کنار هم چیده شده اما پدر سروش همه راهها را برای بخشش میبندد. موضع بی بدن نسبت به قصاص متفاوت است؛ روی انجام قصاص پافشاری نمیکند و بارها اعلام میکند که راه بخشش باز است و از سویی دیگر، موضع آوانگارد نیز نسبت به این مسئله نمیگیرد. به نظر میرسد که کارگردان و نویسنده هوشمندانه از کنار این مسئله عبور کردند تا سراغ مسئلهای مهمتر بروند و آنهم «گسستهای درون یک خانواده» است.
چرا پیگیری مورد «بی بدن» مهم است/ نباید زیر بار حق کشی رفت
یک بازیِ درخشان، یک بازیِ درخشانتر
اگر الناز شاکردوست را کنار بگذاریم، دو بازی درخشان در بیبدن توجهات را به خود جلب کرد؛ نوید پورفرج و گلاره عباسی.
پورفرج که با بازی در فیلمهای سینمایی «مغزهای کوچک زنگ زده» و «مغز استخوان» توانایی هنریاش را به رخ کشید، در بیبدن هم به عنوان بازپرس ایفای نقش کرد و درخشان بود. او هم کنش قهرمانی داشت، هم در جایی پایش لغزید و به ضدقهرمان تبدیل شد و به خوبی از پس هر دو نقش برآمد. تلاش او برای بخشش قاتلینی که در پروندههایش با آنها سروکار دارد، برای مخاطب قابل باور است.
در نقطه مقابل، گلاره عباسی را در نقش مادر سروش میبینیم که علیرغم بازی کوتاهش اما بسیار اثرگذار است و نقش مادر شکست خورده را به خوبی بازی میکند.
بیبدن شباهتهای زیادی به «علفزار»، فیلم قبلی کاظم دانشی دارد، اگرچه شاید به اندازه آن جسور نباشد و خیلی سراغ خط قرمزها نرود اما به هر حال امضای دانشی پای آن است. اوست که داستان را از لابهلای پروندههای قضایی که عمدتا دسترسی به آنها ساده نیست، بیرون میکشد و خط سیر یک درام جنایی را کنار قرار میدهد. تنها ابهام این است که چرا خود او در نقش کارگردان حاضر نشد؟
به نظر میرسد که بیبدن دنبال زدن تلنگری به خانوادههاست و قصد دارد در بستر یک داستان جنایی، گسستهای والدین و فرزندان و روابط بعضاً ناقص آنها را به رخ بکشد. «پدر بیمسئولیت»، «مادر پنهانکار» و «دوست حسود» اگرچه قاتل نیستند، اما در وقوع این جنایت بیگناه هم نیستند.
انتهای پیام/